عشق انسانی، یکسان است با عشق عرفانی

ساخت وبلاگ

ارزش عشق کوچه بازاری، همانند عشق عرفانی است۔ دلیل، "وحدت وجودی"است ؛ عشق به صورت های مختلف نمایان می شود۔ سعدی همانند حافظ، این یکسان بودن را به خوبی در غزلها نشان می دهد۔ برای نمونه، سعدی در این غزل، از عشق خود به یک معشوقه قشنگ می سراید و همزمان، عشق عرفانی را هم شرح می دهد:

مشنو ای دوست که غیر از تو مرا یاری هست
یا شب و روز به جز فکر توام کاری هست
به کمندِ سرِ زلفت نه من افتادم و بس
که به هر حلقه موییت گرفتاری هست
گر بگویم که مرا با تو سر و کاری نیست
در و دیوار گواهی بدهد کآری هست
هر که عیبم کند از عشق و ملامت گوید
تا ندیده‌ست تو را بر منش انکاری هست
صبر بر جور رقیبت چه کنم گر نکنم
همه دانند که در صحبت گل خاری هست
نه منِ خام طمع عشق تو می‌ورزم و بس
که چو منْ سوخته در خیلِ تو بسیاری هست
باد، خاکی ز مُقام تو بیاورد و ببرد
آب هر طیب که در کلبه عطاری هست
من چه در پای تو ریزم که پسند تو بود
جان و سر را نتوان گفت که مقداری هست
من از این دلق مُرَقّع به درآیم روزی
تا همه خلق بدانند که زُنّاری هست
همه را هست همین داغ محبّت که مراست
که نه مستم من و در دور تو هشیاری هست
عشق سعدی نه حدیثیست که پنهان مانَد
داستانیست که بر هر سر بازاری هست

عشق، زبان مشترک...
ما را در سایت عشق، زبان مشترک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : drmmbokharaei بازدید : 55 تاريخ : دوشنبه 16 مرداد 1402 ساعت: 14:01